آرشیو از دیدگاه شعرا

دل من باز روضه می خواند ، روضه ی غربت شقایق راروضه ی حرمت و شکستن را ، روضه ی گریه های صادق را روضه ای را که باز می […]

ادامه ...

از ازل دَرد به پیمانه مردان کردنددل عاشق شده را کلبه احزان کردند هرکسی را که به عالم سر حشمت خواهی ستلطف کردند و شبی خادم سلطان کردند سفره ای […]

ادامه ...

بوی غربت وزیده از کوچهآتش و درب خانه مولا نیمه شب بود و حضرت صادقدر قنوت نماز ،گرم دعا

ادامه ...

مرحوم شیخ طوسی در کتاب خود، به نقل از امام هادی علیه السلام آورده است:امام موسی کاظم علیه السلام حکایت نمود: روزی پدرم امام جعفر صادق علیه السلام در بستر […]

ادامه ...

گفتیم با خجالت دل بعد بوترابمعصوم دیگری نشود بسته در طناب دیدیم دست هرچه امام است بسته شدشیعه چرا نمیرد از این شرم بی حساب گفتیم زهر کین به امامی […]

ادامه ...

طایر افلاکم و بشکست عدو بال و پرمزهر کین تاب وتوان را برده از این پیکرم بار الها کن نظر بر این تن بی تاب منآتش زهر ستم سوزانده از […]

ادامه ...

اگر چه عاشقی نالایقم منمرید محض قال الصادقم من دل ما لایق هر برتری شدچو دینش دین حق جعفری شد چو گویم ذکر اهل بیت مولاشود دلشاد از من قلب […]

ادامه ...

دل تو با جرقّه ای خون شدیاد جدّت کشیدی از دل آه کلّ عمر خودت شدی آقابانی روضه های ثارالله

ادامه ...

بگو امشب تو غم ها را ، غم صادق، غم ما راز آن دفتر بگو ای یار، غم فرزند زهرا را در آن کوچه، امام افتاد، شبیه مادرش زهرا (س)بگو […]

ادامه ...

خورشید کبود و نیلی و مخمل کوبدیدیم تو را چه دیر در سمت غروب در مغرب شانه های ترکان سیاهبی غسل و کفن به روی یک تخته ی چوب روح […]

ادامه ...