آرشیو از دیدگاه شعرا

گفتیم با خجالت دل بعد بوترابمعصوم دیگری نشود بسته در طناب دیدیم دست هرچه امام است بسته شدشیعه چرا نمیرد از این شرم بی حساب گفتیم زهر کین به امامی […]

ادامه ...

امشب که شب خجسته ی دلبری استدل ها ز غم و غصه و ماتم بری است شاد است دل آل محمد، زیرامیلاد رئیس مذهب جعفری است

ادامه ...

طنین هق هق بادو فغان کوچه ی سردصدای خنده ی نحس سواره ای ولگرد دوباره روضه ی تلخ طناب و دست امامزمانه مثل علی با شما چه بد تا کرد!؟ […]

ادامه ...

ای مهر تو بهترین علایقجان ها به زیارت تو شایقما را نبود به جز خیالتیاری خوش و همدمی موافقبیماری روح را دوا نیستجز مهر تو ای طبیب حاذقای نور جمال […]

ادامه ...

امشب چرا این قدر نورانی ست؟شاید کسی نان می پزد شاید شاید کسی نذری پزان داردبدجور بوی دود می آید! از کوچه ی تنگ بنی هاشمنزدیک باب جبرئیل انگار آری، […]

ادامه ...

آتش گرفته بار دگر آشیانه اتچون شعله ها گرفته ام امشب بهانه ات هر گوشه ای که مینگرم خاطرات توستاینجا پُر است گوشه به گوشه نشانه ات دیوار و دود […]

ادامه ...

کوچه ای تنگ، کوچه ای باریکبی عبا، پای خسته اش بردند یاد آن کوچه بنی هاشمدل شب ، دل شکسته اش بردند

ادامه ...

بیت العزا شده هر قلب مشتاق و عاشقشعله گرفته در دل داغ امام صادق مولای بی نظیرم من عبد و تو اَمیرم خدا رو شکر کار آقام دلبریهخدا رو شکر […]

ادامه ...

فصل غم آمده زمان عزاستکنج سینه شراره ها دارم رخت ماتم به تن نمودم و بازبین چشمم ستاره ها دارم آسمان نگاه غمبارمرنگ و بوی مدینه را دارد هر چقدر […]

ادامه ...

دلم هوای بقیع دارد و غم صادقعزا گرفته دل من ز ماتم صادقدوباره بیرق مشکی به دست دل گیرمزنم به سینه که آمد محرم صادقسلام من به بقیع و به […]

ادامه ...